نوشته شده توسط : آرم

در قسمت قبل درباره برندینگ در عصر دیجیتال و نحوه برندسازی سخن گفتیم. امروز در این مقاله نیز قصد درایم به ادامه مبحث برندینگ در عصر دیجیتال بپردازیم. اگر در زمینه لوگو و برندینگ به دنبال اطلاعات جدید هستید با ما همراه باشید.

2. از Stories استفاده کنید

انسان ها از عصر حجر از داستان سرایی استفاده کرده اند و در عصر دیجیتال نیز به همان اندازه مهم است. یک راه عالی برای ایجاد تجارب به یاد ماندنی برند، گفتن داستان های مرتبط است. با این حال، فراموش نکنید که مردم داستان شما را بر اساس نحوه پایان آن به خاطر خواهند آورد.

آرمکده به دنبال استخدام طراح لوگو است، اگر به طراحی و ریدیزاین لوگو علاقه دارید با همکاران ما تماس بگیرید.

از داستان ها استفاده کنید تا نشان دهید چگونه محصول/خدمت شما مشکل مصرف کننده را حل می کند. سپس همه کارها را انجام دهید تا مطمئن شوید که پس از خرید یک پایان دلخواه وجود دارد. این ممکن است به معنای داشتن خدمات مشتری یا پشتیبانی فنی 24 ساعته، 100 درصد ضمانت بازگشت وجه، ضمانت‌های بلندمدت و غیره باشد. شما نمی‌توانید همه را خوشحال کنید، اما سعی کنید رضایت خود را تضمین کنید.

 

ترجیحاً عادت کنید همیشه داستان هایی را به محتوای خود اضافه کنید. به عنوان مثال، یک وبلاگ نویس حرفه ای که به طور منظم داستان های شخصی خود را به اشتراک می گذارد، در حال ایجاد تجربیات به یاد ماندنی است.

 

3. ثبات و تکرار

شما باید با پیام های کلی شرکت خود سازگار باشید و آن را تا حد امکان تکرار کنید. این به کسب و کار شما کمک می کند تا توجه مصرف کننده را جلب کند و تجربه های به یاد ماندنی برند را تسهیل کند. تکرار و یکنواختی پدیده Baader-Meinhof (همچنین به عنوان تازگی یا فرکانس توهم شناخته می شود) را تحریک می کند.

 

این به زمانی اشاره دارد که افراد با چیزی تعامل می کنند و شروع به توجه بیشتری به آن می کنند. به عنوان مثال، نمایندگی‌های خودرو تقریباً همیشه یک تست درایو و معمولاً روی خودرویی که فروشنده پیشنهاد می‌کند، ارائه می‌دهند.

 

معمولاً اتفاقی که پس از تست درایو رخ می دهد این است که همه جا متوجه خودرو می شوید. این به این دلیل است که مغز شما اکنون به دنبال آن است. این اثر Baader-Meinhof در حال بازی است. بخشی از هدف نمایندگی های خودرو این است که این موضوع را در شما فعال کنند.

 

به عبارت دیگر، ذهن ما تمایل دارد به مواردی که بیشتر به آنها توجه کرده‌ایم توجه کند. بنابراین ثبات و تکرار در مورد رویکرد شما به بازاریابی برند کلیدی است. مواردی مانند لحن صدای شما، انواع محتوایی که منتشر می کنید، لوگو و غیره باید ثابت باشند.

 

به همین دلیل است که بسیاری از سازمان ها هرگز به طور کامل لوگوی خود را دوباره طراحی نمی کنند. در عوض، آنها آن را برای نسل قبلی خود اما مدرن نگه می دارند.

 

نکته: از بازاریابی مجدد آنلاین یا هدف گذاری مجدد برای ایجاد پدیده Baader-Meinhof استفاده کنید.

4. تمرکز توجه

چگونه می توانید توجه مصرف کننده را به موثرترین شکل ممکن متمرکز کنید؟

 

این سوال باید در هر کاری که انجام می دهید در ذهن شما باشد. از طراحی محصول گرفته تا بازاریابی و تعامل با کاربر، همیشه سعی کنید توجه مصرف کننده را متمرکز کنید. این بخش مهمی از ایجاد تجارب به یاد ماندنی برند است.

 

5. احساسات درست را تحریک کنید

ایجاد احساسات مناسب، تجربه برند را افزایش می دهد. در واقع، استفاده از احساسات عملا یک راه مطمئن برای ایجاد تجارب به یاد ماندنی برند است. تا حدودی به همین دلیل است که شرکت ها سعی می کنند محصولات خود را در تبلیغات تلویزیونی با استفاده از چیزهای آشنا که به طور بالقوه می توانند خاطرات عاطفی مناسب را ایجاد کنند، معرفی کنند.

 

در اینجا یک مثال است. یک آگهی تجاری آبجو Coors Light که شامل اقیانوس می شود ممکن است باعث یادآوری زمانی شود که از ساحل بازدید کرده اید. بنابراین ممکن است در خواربار فروشی بعدی خود یک Coors Light انتخاب کنید، حتی اگر آن آبجوی معمولی نباشد.

 

حالا اگر طعم آبجو عالی باشد، همیشه آن را به خاطر خواهید داشت. با این حال، اگر طعم آن شبیه به شعله باشد، آن را نیز به خاطر خواهید آورد و دیگر آن را نخواهید خرید. شما همیشه پایان را به یاد دارید.

 

در اینجا چند نمونه از احساساتی است که ممکن است بخواهید آنها را تحریک کنید.

ترس

اعتماد کنید

گرما

ارضاء فوری

خنده

غمگینی

رقابت

اعتماد به نفس

متعلق بودن

خشم

و بیشتر

هر احساسی را می توان با محتوای مناسب ایجاد کرد. چیزهایی مانند ویدیوهای خنده دار، یک ملودی غمگین، یک مقاله غنی از داستان و غیره. احساسات ابزار قدرتمندی است زیرا مردم معمولاً منطقی خرید نمی کنند، مگر در شرایطی که مجبور به انجام این کار هستند.

 

اکثر ما احساسی خرید می کنیم. وقتی نوجوانان بدون توجه به قیمت‌های ظالمانه، اقلامی را می‌خرند که یک رپر یا افراد مشهور دیگر می‌پوشند، می‌توانید این را در عمل ببینید.

 

6. شخصیت برند

هر برندی باید در هنگام تعامل با مردم، شخصیتی به خود بگیرد. در حالت ایده آل، شما باید شخصیتی را انتخاب کنید که شبیه به کل مخاطبان هدف شما باشد. تفاوت های ظریف وجود خواهد داشت اما هدف نزدیک شدن است.

 

پنج شخصیت اصلی برند وجود دارد که به شرح زیر است.

 

هیجان انگیز

خلوص

ناهمواری

صلاحیت

پیچیدگی

همه این شخصیت های اصلی دارای چندین ویژگی هستند. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است در هنگام برقراری ارتباط با مصرف کنندگان، شخصیتی بامزه اتخاذ کند. بامزه بودن یک ویژگی هیجانی است.

 

برندسازی در عصر دیجیتال درباره تجربیات به یاد ماندنی است

امروزه شرکت‌های بیشتری وجود دارند که برای همان «کاه چشم» یا توجه مشتری رقابت می‌کنند. اینترنت این امکان را برای سازمان‌های کوچک‌تر فراهم کرده است تا بتوانند تقریباً برابر با یکدیگر رقابت کنند. این بدان معناست که کسب بهترین نتایج از بازاریابی برند مربوط به ارائه تجربیات به یاد ماندنی به مشتریان است.

 

فایده شما چیست؟ چرا باید وقت من اینجا سپری شود؟ آیا شما به مشکلات من اهمیت می دهید؟ اینها برخی از سوالاتی است که مصرف کنندگان به طور آگاهانه یا ناخودآگاه می پرسند (نه به آن کلمات).

 

خاطرات از طریق تجربه ساخته می شوند اما پایان تجربیات ما تعیین می کند که چگونه آنها را به خاطر بسپاریم. تجربه خود و خود به یاد آوردن با هم کار می کنند، اما دومی تصمیم نهایی را در مورد نحوه درک نام تجاری شما می گیرد. می توانید از اطلاعات ارائه شده در این مقاله برای شروع فرآیند بهبود تجربه برند استفاده کنید.

 

منبع: https://logogeek.uk/branding/digital-age/



:: بازدید از این مطلب : 1379
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 آذر 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرم

هنگام طراحی لوگو حرفه ای، چگونه می توانید مطمئن باشید که هویتی که روی آن کار می کنید در دنیای واقعی موفق خواهد بود؟ برای اینکه بهترین فرصت را برای موفقیت در اختیار شما قرار دهد، در این هفته وبلاگ و پادکست پشتیبان، ایان پاجت 8 ویژگی یک لوگوی موفق را شرح می دهد.

قبل از اینکه به ویژگی‌هایی بپردازم که یک طراحی لوگو را موفق می‌کنند، می‌خواهم روشن کنم که یک طراحی لوگوی موفق (یا پشتیبانی از هویت برند) هرگز به طور خودکار باعث موفقیت یک تجارت نمی‌شود. همانطور که پل رند در کتاب خود با عنوان طراحی فرم و هرج و مرج می گوید: "لوگو معنای خود را از کیفیت نمادها می گیرد، نه برعکس."

برای سفارش طراحی لوگو و آگاهی از اصول طراحی لوگو از آرمکده کمک بگیرید.

قبل از اینکه یک طرح به عنوان یک لوگو یا علامت تجاری استفاده شود، صرفاً یک شکل یا تصویر انتزاعی است ... از روز اول یک ظرف خالی است و از طریق ارتباط با یک سازمان، برند، محصول یا شخص است که معنایی پیدا می کند.

 

این به دلیل ارتباطی است که شما با هویت برند ایجاد می کنید، در مواردی که کسب و کار ناموفق تلقی می شود، برای هر کسی، حتی طراحان، آسان است که احساس کنند آن لوگو نیز ناموفق است. ندیدن آن تداعی ها تقریبا غیرممکن است.

 

به همین دلیل است که بسیاری از طراحان گرافیک لوگوی نایک و اپل را دوست دارند. کسب‌وکارهایی که آنها نمایندگی می‌کنند بسیار موفق هستند و هر چیزی که با آن برندها مرتبط است در لوگو تجسم می‌یابد. تنها با نگاه کردن به لوگوی شرکت، گاهی اوقات حتی ناخودآگاه، هر چیزی را که یک برند نشان می دهد، خواهید دید و احساس خواهید کرد.

 

فقط کافی است یک نگاه به سواستیکا بیندازید تا منظور من را بفهمید.

یک نگاه و بلافاصله به آلمان نازی فکر می کنید. برای برخی افراد باعث ایجاد احساسات منفی مانند ترس و غم می شود. این به این معنی نیست که لوگوی بدی است. این لوگویی است که تمام ویژگی های آنچه را که من به عنوان یک طراحی لوگوی موفق توصیف می کنم را در خود دارد و این همان ویژگی هایی است که امروز می خواهم روی آنها تمرکز کنم.
 
نقش لوگو چیست؟
نکته دیگر، قبل از بررسی 8 ویژگی یک لوگوی موفق، این است که من همچنین می خواهم به نقش یک لوگو بپردازم، زیرا احساس می کنم درک این موضوع مهم است.
 
هدف اصلی لوگو شناسایی است.
 
پل رند
این بدان معناست که یک طراح ممکن است در استفاده از ویژگی هایی که در این پست وبلاگ صحبت می کنم شکست بخورد، اما اگر لوگو به طور مداوم توسط شرکت استفاده شود، مردم بلافاصله با یک نگاه به لوگو می توانند برند را شناسایی کنند.
 
این بدان معنا نیست که شما باید ویژگی های طرح های لوگوی موفق را نادیده بگیرید، بلکه فقط به این معنی است که آنها در "قوانین" سنگ تنظیم نشده اند.
 
به جز قابل شناسایی بودن لوگو، هیچ قانونی در طراحی لوگو وجود ندارد. این تنها چیزی است که اهمیت دارد.
 
تعداد قابل توجهی از طرح‌های لوگو وجود دارد که برای چندین دهه وجود داشته است. برخی از آنها قدیمی به نظر می رسند (زیرا آنها از روندها پیروی می کردند)، اما برخی از آنها کیفیتی بی انتها دارند.
 
این طرح های لوگو هستند که به روز مانده اند و ما می توانیم چیزهای زیادی از آنها یاد بگیریم. اگر آنها بیش از 50 سال پیش ظاهر خوبی داشتند، و هنوز هم ظاهر خوبی دارند، احتمالاً در 50 سال آینده نیز به همان اندازه مؤثر خواهند بود. این کیفیت بی انتهاست.
 
این طرح ها هستند که برای مطالعه مفید هستند تا بفهمیم چه چیزی به آنها اجازه می دهد خوب کار کنند. ما می‌توانیم ویژگی‌هایی را ببینیم که باعث شده آن لوگوها در طول زمان موفق باقی بمانند. با درک این که آن ویژگی ها چیست، می توانید در مرحله طراحی تصمیمات آگاهانه بگیرید، اگر می خواهید از آنها فاصله بگیرید، یا به آنچه می دانید در آزمون زمان مقاومت می کند، پایبند باشید.
 
بنابراین ویژگی هایی که امروز در مورد آنها صحبت خواهم کرد می توانند به عنوان دستورالعمل استفاده شوند، اما به دلایلی که توضیح خواهم داد، اینها اصولی هستند که من شخصاً هنگام کار بر روی طراحی لوگو برای ارائه راه حل به مشتریان خود از آنها پیروی می کنم. که معتقدم در مدت طولانی برای آنها موفق خواهد بود.
 
بنابراین 8 ویژگی طراحی لوگوی موفق که امروز می خواهم در مورد آنها صحبت کنم عبارتند از:
 
سادگی
تفکیک
ارتباط
خاطره انگیز بودن
مقیاس پذیری
تطبیق پذیری
خوانایی
کیفیت اجرا
بیایید با جزئیات بیشتر به هر یک از اینها بپردازیم.
 
سادگی: چرا یک لوگو باید ساده باشد؟
اگر بخواهید به لوگوی 100 شرکت موفق دنیا نگاه کنید، خواهید دید که همه آنها لوگوهایی ساده دارند. چند استثنا وجود دارد، اما بیشتر آنها فقط از یک یا دو رنگ و همچنین اشکال و فرم های ساده استفاده می کنند.
 
همچنین، اگر به مقایسه قبل و بعد از شرکت‌هایی که در طول سال‌ها لوگوی برند خود را دوباره طراحی کرده‌اند نگاه کنید، خواهید دید که در هر سناریو، لوگوها در طول زمان ساده‌تر و اصلاح‌تر شده‌اند.
چند کتاب عالی وجود دارد که قبل و بعد از مارک ها را نشان می دهد، و همچنین داستان پشت لوگوهای معروف را باز می کند، مانند "TM، داستان های ناگفته پشت 29 لوگوی کلاسیک" و "Logo Life" همانطور که در بالا عکس گرفته شده است. (اعتبار به اندرو در Logo Creative برای تصویر). هر دو کتاب فوق العاده ای هستند که خواندن آنها را به شدت توصیه می کنم.
 
تنها بر اساس این 2 نکته، می توان به جرات گفت که یک استدلال تجاری بسیار قوی برای ساده بودن یک لوگو وجود دارد.
 
اما به عنوان طراح، بیایید سعی کنیم بهتر درک کنیم که چرا این مورد است. برای کمک به توضیح، می خواهم یک بار دیگر از پل رند نقل قول کنم. او گفت:
 
«طراحی پیچیده، پر سر و صدا یا مبهم دارای مکانیزم خود تخریبی است. هیچ مقداری از تصویرسازی تحت اللفظی آن چیزی را که بیشتر مردم تصور می کنند انجام نمی دهد. این فقط شناسایی را دشوارتر و "پیام" را مبهم تر می کند. یک لوگو، در درجه اول، می گوید چه کسی، نه چه، و این کارکرد آن است.
 
پل رند
بنابراین برای تمرکز بر یک نکته ذکر شده، لوگوی شلوغ شناسایی را دشوارتر می کند.
 
از آنجایی که شناسایی کارکرد اصلی یک لوگو است، پس باید این موضوع را جدی بگیریم. لوگویی که ساده است، به شما امکان می دهد به سرعت آن را به خاطر بسپارید و با دیدن دوباره آن را شناسایی کنید.
 
من معتقدم که "ساده" به این معنی است که لوگو فقط شامل موارد مورد نیاز است، و من استدلال می کنم که برای انجام این کار، یک لوگو فقط باید حاوی یک ایده باشد.
 
برای کمک به توضیح منظورم، هویتی برای یک دامپزشک طراحی شده بود که چند ماه پیش در انجمن گیک های لوگو ارسال شد که شامل چندین "ایده" بود.
 
این برای شرکتی به نام چیزی در امتداد خطوط «گربه و سگ» بود. در این مثال مدل C شبیه گربه و مدل D شبیه سگ است. سپس طراح با افزودن شکل های پنجه به هر حرف، آن را جلوتر برد. این به این معنی بود که لوگو شامل 3 ایده بود. نماد گربه، نماد سگ و تایپوگرافی پنجه.
این ایده‌های بصری بسیار زیادی است که افراد به راحتی نمی‌توانند آن‌ها را پردازش و درک کنند. ما باید سعی کنیم قوی ترین این 3 ایده را در نظر بگیریم، سپس بقیه طرح را نسبتا ساده نگه داریم. با انجام این کار، لوگویی را به پایان می رسانید که دارای یک ویژگی کلیدی است که قابل شناسایی است و یک ویژگی برای به خاطر سپردن افراد.
 
هر ایده دیگری فراتر از این، بهم ریختگی بصری است. همه آنها به خودی خود ایده های بالقوه عالی بودند، اما در کنار هم، این 3 ایده طراحی لوگو هویت را به چیزی گیج کننده و کمتر موثر تبدیل می کنند. همچنین متوجه خواهید شد که با ساده کردن طراحی به این صورت، لوگوی نهایی نیز در نتیجه حرفه ای تر به نظر می رسد.
 
من می خواهم به این نکته اشاره کنم که سادگی به معنای حداقل نیست.
 
روندی وجود دارد که در چند سال گذشته در فضای طراحی لوگو برای لوگوهای فوق مینیمال رایج بوده است، و من در واقع معتقدم که این نتیجه آموزش طراحان است که یک لوگو باید ساده باشد، اما آنها اطلاعات را اشتباه درک کرده اند و آن را به به معنای "حداقل" است.
 
برای توضیح منظورم، می‌خواهم استدلال کنم که برای ارائه زیبایی‌شناسی مناسب، صنایعی وجود دارند که برای داشتن ظاهر و احساس مناسب به جزئیات بیشتری نیاز دارند. این باعث می شود که لوگو برای برندی که برای آن طراحی شده است مناسب باشد.
 
به عنوان مثال، ممکن است به یک احساس مصور یا چیزی نیاز داشته باشد که کمی شخصیت به آن بدهد. نه خیلی زیاد، نه خیلی کم - فقط مقدار مناسبی که برای به دست آوردن زیبایی شناسی مناسب لازم است. اما مطمئناً همیشه حداقل نیست.
 
در صنعت موسیقی، اگر به آرم گلوله Guns and Roses نگاه کنید، در حالی که چیزهای زیادی در جریان است، لوگو همچنان حاوی یک ایده کلیدی ساده است - تفنگ هایی که در گل رز پیچیده شده اند. سبک تصویرسازی استفاده شده در لوگو با زیبایی شناسی برندهای موسیقی راک مطابقت دارد. اگر لوگو خیلی ساده تر می شد، حس درستی به آن نداشت.
 
بله، می توان آن را بیشتر ساده کرد، اما نشان می دهد که مینیمال همیشه مناسب نیست، و خود لوگو حاوی یک ایده نسبتا ساده است.
 
تمایز: شناسایی یک برند از برند دیگر
من در گوگل جستجو کردم و متوجه شدم که بیش از 1.5 میلیون برند قابل توجه در جهان وجود دارد، که یک عدد دیوانه کننده است.
 
این بدان معناست که هر بار که به خرید می روید، صدها یا حتی هزاران محصول مختلف برای جلب توجه شما مبارزه می کنند.
برندسازی تنها چیزی است که به ما کمک می کند یکی از دیگری را جدا کنیم. برندسازی به شما کمک می کند تا بدانید به کدام یک اعتماد کنید. و این هویتی است که برای آن برندها طراحی شده است که به ما امکان می‌دهد برندی را که می‌خواهیم بخریم شناسایی کنیم، و لوگو بخش کلیدی آن است.
 
برای تفکیک و شناسایی یک شرکت از شرکت دیگر، طراحی باید متمایز باشد. باید فورا قابل تشخیص باشد و در منظره ای که در آن دیده می شود شبیه هیچ چیز دیگری نباشد.
 
این بدان معناست که به عنوان طراح، باید چشم انداز رقابتی را که شرکت با آن مقایسه می شود، درک کنیم. به همین دلیل است که تحقیقات طراحی بسیار مهم است.
 
بدترین کاری که می توانید انجام دهید این است که ناخواسته هویتی طراحی کنید که با یک برند رقیب دیگر اشتباه گرفته شود.
 
انجام این کار باعث می شود آنها به نظر برسند که سعی می کنند از موفقیت یک برند معتبر بهره ببرند... این چیزی است که هر زمان که یک قوطی کولا قرمز می بینم فکر می کنم، آن کوکا کولا نیست. این برای تجارت بد خواهد بود… یک شرکت اگر می‌خواهد به یک رهبر بازار تبدیل شود باید هویت برند خود را داشته باشد.
 
برای اینکه شرکت یا محصول شما بیشترین شانس موفقیت را به مشتریان خود بدهد، لوگو و هویت باید به اندازه کافی با رقبای خود متفاوت باشد تا مردم بتوانند به سرعت و به راحتی آن را تشخیص دهند و به خاطر بسپارند. به همین دلیل است که تمایز بسیار مهم است.
 
وقتی در مورد تمایز صحبت می کنیم، مهم است که به یاد داشته باشید که لوگو یک تکه کوچک از هویت کلی برند است، بنابراین نیازی به ایجاد چیزی کاملاً اصلی برای لوگو ندارید. فقط باید در مقایسه با یک رقیب مستقیم به اندازه کافی منحصر به فرد باشد. این هویت اطراف است - مانند طراحی بسته‌بندی، شکل بطری، ترکیب رنگ‌های مورد استفاده، سبک تصویر، فونت‌ها و غیره که بیشترین تأثیر را می‌گذارد - لوگو به سادگی نوک کوه یخ است.
 
منبع: https://logogeek.uk/logo-design/8-characteristics-successful-logos/
 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1427
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 آذر 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرم
آیا از خود می‌پرسید که برند واقعا چیست؟ برای بسیاری از افراد بدون پیشینه بازاریابی، این مفهوم کمی انتزاعی و مبهم است. 
شاید چند ایده در مورد اینکه چه چیزی می تواند باشد داشته باشید: ممکن است علاقه شما، سخت کوشی شما یا انرژی ای
باشد که در کسب و کارتان صرف می کنید، درست است؟ خوب، در واقع پاسخ «هیچ یک از موارد بالا» نیست. بیایید آن را تجزیه
کنیم: برند شما نحوه درک کسب و کار شما و عناصری است که این درک را ایجاد می کند.
اگر قصد طراحی مجدد لوگو و یا دیدن نمونه کار لوگو را دارید پیشنهاد می کنیم حتما سری به وبسایت آرمکده بزنید.
به عنوان مثال، کسب و کار شما رستورانی است که مالک و مدیریت آن هستید. نام تجاری شما ممکن است یک استیک خانه 
سطح بالا باشد که میزبان نام شما را می داند. در حالی که بسیاری از مشاغل استیک هاوس وجود دارد، هیچ یک از آنها مانند
شما نیست. برند شما چیزی است که مشتریان را تحت تأثیر قرار می دهد تا استیک خانه شما را به جای استیک خانه انتخاب کنند.
برای دیدن قیمت ساخت لوگو کلیک کنید.
بنابراین، یک نام تجاری چیست؟
 
نام تجاری، در ابتدایی ترین معنای، کلمات و تصاویر است، اما همچنین بسیار فراتر از آن گسترش می یابد. این نحوه استقبال از 
مشتریان، دستمال‌های روی میز، سبک به‌روزرسانی‌های رسانه‌های اجتماعی است. این همه چیز است - ملموس و ناملموس
- که به تجربه مشتریان شما در تماس با تجارت شما کمک می کند. ما نام تجاری شما را به شش عنصر زیر تقسیم می کنیم:
 
  • صدای برند
  • هویت نام تجاری
  • وعده برند
  • ارزش های برند
  • هدف گذاری برند
  • موقعیت یابی برند
بیایید هر یک از اینها را در یک زمان بررسی کنیم.
 
شش عنصر یک برند
صدای برند
صدای برند، شخصیت و احساسات ثابتی است که در ارتباطات شرکت خود القا می کنید. این کمک می کند تا برند خود را 
انسانی کنید، ارزش های خود را به نمایش بگذارید و خود را از رقبا متمایز کنید. صدای شما شخصیت ثابت برند شما است
که مشتریان شما آن را می شناسند و دوست دارند. آیا می‌خواهید عمیق‌تر به صدای برند بروید؟ CoSchedule یک راهنمای
فوق العاده در اینجا دارد.
 
هویت نام تجاری
هویت برند به جنبه هایی از شرکت شما اشاره دارد که در چشم مصرف کنندگان قابل تشخیص است. هویت برند شامل 
پالت رنگ، لوگو، و فونت/حروف شرکت شما و همچنین نحوه نمایش بصری خود در رسانه های اجتماعی و از طریق وب
سایت شرکت است. هویت برند همچنین به ارائه فیزیکی شرکت شما، از جمله نحوه طراحی بسته بندی و سایر جنبه
های ملموس برند شما اشاره دارد.
وعده برند
وعده برند شما در مورد نحوه بیان ارزش منحصربفردی است که کسب و کار شما به مشتریان ارائه می دهد. این شامل
چشم انداز و بیانیه های ماموریت شرکت شما و همچنین اصول برند و ارزش پیشنهادی شما می شود. یک وعده برند
انتظارات مشتری را تعیین می کند و شرکت شما را مسئول برآورده کردن آنها می کند. هرچه اقدامات شرکت شما با وعده
برند شما هماهنگ تر باشد، اعتماد و وفاداری بیشتری در شما ایجاد می شود. در اینجا دوازده نمونه از وعده های قانع
کننده برند آورده شده است.
 
ارزش های برند
ارزش های برند اصول و باورهای راهبری هستند که شرکت شما از آنها دفاع می کند. با بیان ارزش‌هایتان و همسو کردن
برندتان با چیزی بزرگ‌تر و معنادارتر از خودتان، مشتریانتان می‌بینند که برند شما قابل ربط و واقعی است – و این حقیقت
بسیار فراتر از محصولات و خدمات شما است. وقتی نوبت به شناسایی ارزش های برندتان می رسد، نمی دانید از کجا
شروع کنید؟ این منبع Hubspot در مورد ارزش های اصلی شرکت یک نقطه شروع عالی است.
 
هدف گذاری برند
هدف گذاری برند به معنای تعیین این است که به کدام بخش از بازار می خواهید برسید. این شامل بخش بندی بازار هدف
با شناسایی ویژگی های مشتری هدف شما می شود. این را می توان به چندین مؤلفه، از جمله سن، موقعیت جغرافیایی
، سطح درآمد، و همچنین ویژگی های رفتاری و شخصیتی (به عنوان مثال دلیل خرید محصول، عادات خرید و غیره) تقسیم
کرد. اگر مطمئن نیستید از کجا شروع کنید، این مقاله در مورد تقسیم‌بندی بازار به انواع مختلف آن می‌پردازد و بینش بیشتری
در مورد هدف‌یابی ارائه می‌کند.
موقعیت یابی برند
در نهایت، موقعیت‌یابی برند به جایگاه برند شما در بازار از نظر مصرف‌کنندگان اشاره دارد، از جمله اینکه چگونه برند شما با رقابت
صنعتی متفاوت است. موقعیت یابی هدف گذاری را یک گام فراتر می برد و شامل استراتژی گذاری تلاش های بازاریابی شما
برای اطمینان از اینکه تاکتیک های شما موثرترین تاکتیک ها در دستیابی به بخش بازار هدف هستند، می شود. علاوه بر استحکام
بخشیدن به آمیخته بازاریابی شما، جایگاه برند به معنای پرورش صدای برند است که به طور منحصر به فردی در بازار شلوغ طنین
انداز می شود.
 
اگر فکر می کنید هنوز نام تجاری خود را تعریف نکرده اید، حدس بزنید چیست؟ برند شما در غیاب استراتژی هنوز در حال تعریف شدن
است. فرقی نمی‌کند نحوه تعامل شما با مصرف‌کنندگان باشد، باورهایی که شرکت شما دارد، یا صرفاً لوگویی که بسته‌بندی شما
را می‌پوشاند، برندتان را هر روز و با هر تعامل تجاری که دارید توسعه می‌دهید. هر قدمی که برای تعریف این شش عنصر برند خود
بردارید، ثبات و اعتماد شما را با مشتریان افزایش می دهد.
اهمیت هدف و ثبات در برندسازی
اولین بر اهمیت کار از درون به بیرون در مورد برند، هدف و ثبات تاکید می کند:
 
«سازگاری ظاهری از این نوع فقط حاصل می‌شود، و برای آن موضوع تنها زمانی مناسب است که تجلی یک قوام درونی باشد - سازگاری 
هدف. این سازگاری هدف از چشم انداز یا ایده اصلی ناشی می شود و تقریباً همیشه پایه ای است که از آن می توان یک برنامه
برندینگ موفق (من) را توسعه داد.
 
ایده اصلی سازمان را به حرکت در می آورد. همه سازمان ها منحصر به فرد هستند حتی اگر محصولات/خدماتی که تولید می کنند کم 
و بیش مشابه محصولات رقبایشان باشد. تاریخچه، ساختار، استراتژی شرکت، شخصیت‌هایی که آن را ایجاد کرده‌اند و به جلو هدایت
کرده‌اند، موفقیت‌ها و شکست‌هایش هستند که آن را شکل می‌دهند و آن را به آنچه هست تبدیل می‌کنند.»
 
جایگاه شایسته عناصر بصری یک برند
ما اکنون شروع به دیدن تصویر می کنیم. عناصر بصری برند مهم هستند، اما هسته اصلی برند نیستند. قرار دادن صحیح عناصر بصری برند
از نظر اهمیت چیست؟
 
اولاً، در مورد چه عناصر بصری صحبت می کنیم؟ عناصر بصری را می‌توان به‌عنوان چیزهای قابل مشاهده و/یا ملموس مانند رنگ‌ها، فونت‌ها 
یا فونت‌ها، برچسب‌ها یا شعارها تعبیر کرد - «ظاهر و احساس». این همچنین می‌تواند بوی محصول یا فروشگاه را در بر بگیرد، یا اینکه
تجربه یک برند چگونه ممکن است به نظر برسد——مانند «برندسازی صوتی» گری واینرچوک.
 
طبق گفته Olins از بین تمام عناصر بصری، لوگو یا نماد شناسه اصلی تقریباً همه برندها است و هدف آن «ارائه ایده اصلی سازمان با
تأثیر، مختصر و فوری» است.
 
 
منبع: https://jscottmarketing.com/the-six-elements-of-a-brand/


:: بازدید از این مطلب : 1419
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 17 آذر 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرم

این نگاهی به لوگوی اپل و برخی از تاریخچه پشت این کسب و کار است.

بیایید یک آزمایش سریع انجام دهیم. با شنیدن کلمه «موز» چه چیزی به ذهنتان خطور می‌کند و با شنیدن کلمه «سیب»

چه چیزی به ذهنتان می‌رسد به احتمال زیاد، لوگوی اپل را در سرتان دیدید.

اگرچه این دو کلمه میوه هستند، اما شما به سرعت کلمه اول - موز را با میوه مرتبط خواهید کرد در حالی که دو تصویر

متمایز در مورد کلمه دوم - Apple در ذهن دارید که می تواند به معنای میوه یا شرکت باشد.

در این عصر دیجیتال، کلمه اپل بیشتر با شرکت مرتبط است تا میوه. شاید تعجب کنید که علت این معضل چیست! خوب،

این قدرت برندسازی و ارتباط موثر است.

برای دیدن نمونه طراحی لوگو و آگاهی از اصول طراحی لوگو به آرمکده مراجعه کنید.

در حالی که تحصیلات دانشگاهی همچنان بهترین انتخاب برای اکثر جوانان باقی مانده و خواهد بود، تنها تعداد انگشت شماری

از کودکان می توانند آن را با علایق خود عوض کنند. یکی از این بچه‌ها، استیو جابز، روح و قلب اپل بود. به کلاس تاریخ اپل، اولین

شرکت تریلیون دلاری جهان خوش آمدید.

 

تاریخچه اپل

 

استیو جابز در 24 فوریه 1955 در خانواده جان جانالی و جوآن کارول شیبل در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا به دنیا آمد. پل و

کلارا جابز او را به عنوان فرزند خود پذیرفتند و بزرگ کردند. او کالج رید در پورتلند، اورگان را رها کرد، به این بهانه که نمی‌

خواست پول والدینش را برای تحصیلی که بی‌معنی به نظر می‌رسید هدر دهد.

 

در سال 1974، شرکت آتاری او را به عنوان طراح بازی های ویدیویی استخدام کرد. او سخت کار کرد تا برای یکی از ماجراجویی

هایش پول پس انداز کند – یک سفر مذهبی به هند برای تجربه آیین بودا. در دره سیلیکون، سانفرانسیسکو، او با همکلاسی

سابق خود، استیو وزنیاک، که برای شرکت هیولت پاکارد کار می کرد و هیئت منطقی خود را توسعه می داد، ملاقات کرد.

 

استیو جابز از نوآوری دوستش، Apple I، خوشحال شد و به همراه رونالد وین، این سه نفر در سال 1976 پس از اینکه هیولت

پاکارد رسما طرح وزنیاک را رد کرد، شرکت کامپیوتری اپل را تأسیس کردند. اولین دفتر آنها یک گاراژ در خانه جابز بود.

 

رونالد وین که اولین لوگوی اپل را به صورت دستی ترسیم کرد، کمی قبل از ثبت شرکت، شرکت را ترک کرد. او یک چک 800

دلاری با خود برد که می توانست امروز حدود 72 میلیارد دلار برایش به ارمغان بیاورد.

اپل I، اولین محصول این شرکت، مادربردی بود که فقط پردازنده و حافظه داشت. مشتریانی که آن را می‌خرند باید کیس، 
مانیتور و کیبورد خود را می‌گرفتند. به قیمت 666.66 دلار فروخته شد، رقمی تکراری که استیو وزنیاک را به وجد می آورد – شگفت انگیز!
 
دلیل اصلی اینکه استیو جابز رونالد وین را به خدمت گرفت این بود که او بخش تجاری شرکت را اداره کند. بنابراین، رفتن او او
را مجبور کرد که مسئولیت کارکردهای تجاری را بر عهده بگیرد. او سخت کار کرد تا سرمایه گذاران بالقوه را متقاعد کند که روی
رایانه شخصی خود سرمایه گذاری کنند، محصولی که او تصور می کرد صنعت فناوری را متحول می کند. خوشبختانه، او توانست
توجه مایک مارکولا، یک سرمایه گذار فرشته را برای کمک 250000 دلاری به خود جلب کند.
 
تامین مالی و مربیگری مایک مارککولا منجر به ثبت رسمی شرکت در ژانویه 1977 شد. مایک با داشتن یک سوم سهام شرکت و 
کار به عنوان سومین کارمند، مایکل اسکات را به عنوان اولین مدیر اجرایی وارد کرد. او استدلال کرد که استیو جابز برای اینکه به
عنوان مدیر عامل شرکت کند بسیار جوان است.
 
در همان سال، اپل با دومین محصول خود، Apple II، که همراه با VisiCalc، اولین صفحه گسترده و نرم‌افزار محاسباتی جهان است،
به جهان حمله کرد. این نرم افزار اپل را از رهبران بازار یعنی Tandy و Commodore جلوتر انداخت. با VisiCalc، اپل تبدیل به نیرویی
شد که باید با آن در صنعت فناوری حساب کرد و شروع به فروش به مشاغل کرد.
 
دفتر گاراژ در سال 1978 جای خود را به یک دفتر کاملاً جدید با خط تولید Apple II و بسیاری از کارمندان داد. زیراکس PARC در سال 
1979 به مهندسین اپل به مدت سه روز با شرط خرید 100000 سهم اپل به ازای هر سهم 10 دلار به محوطه دانشگاه خود دسترسی پیدا کرد.
 
در سال 1980، این شرکت با رقابت شدیدی مانند IBN و مایکروسافت روبرو شد. برای رقابت موثر، اپل اپل III را معرفی کرد. متأسفانه،
به دلیل نقص طراحی نتوانست انتظارات را برآورده کند.
 
بازدید استیو جابز از آزمایشگاه Xerox PARC باعث شد تا او توسعه یک رابط کاربری گرافیکی (GUI) را برای رایانه بعدی این شرکت، 
Apple Lisa، آغاز کند. متاسفانه هیئت مدیره او را به دلیل سوء تفاهم داخلی از تیم لیزا حذف کرد. بنابراین، او به تیم دیگری که روی
پروژه مکینتاش کار می کردند، پیوست.
 
اپل در 12 دسامبر 1980، زمانی که شرکت سهامی عام شد، تخم طلایی را گذاشت. پیشنهاد عمومی اولیه (IPO) 217 ​​میلیون دلار 
برای استیو جابز درآمد و 300 میلیونر دیگر را ساخت. گزارش شبکه EDN نشان داد که سهام 4.6 میلیون دلاری این شرکت بلافاصله
فروخته شد و سرمایه بیشتری نسبت به سایر پیشنهادات عمومی اولیه (IPO) از زمان شرکت خودروسازی فورد در سال 1956 ایجاد کرد.
در سال 1983، این شرکت اپل لیزا را وارد بازار کرد، اما درست مانند نسل قبلی خود، Apple III، نتوانست انتظارات را برآورده کند. این بار 
نه به دلیل نقص طراحی، بلکه قیمت بالا و پشتیبانی محدود آن. در همان سال، زمانی که مایک مارککولا در شرف بازنشستگی بود، استیو
جابز، جان اسکالی را از پپسی به عنوان مدیر اجرایی جدید جذب کرد.
 
اما مدیرعامل جدید و استیو جابز به خوبی در یک قایق جا نیفتادند، بنابراین استیو جابز انگیزه پنهان خود را اجرا کرد. در سال 1985، استیو 
جابز تلاش کرد تا از شر مدیرعامل جدید خلاص شود، اما اقدام او نتیجه معکوس داشت و هیئت مدیره با جان اسکالی او را از وظایفش کنار
گذاشت. او برای راه اندازی شرکت دیگری به نام NeXT رفت. دوست نزدیک او، استیو وزنیاک نیز در همان سال شرکت را ترک کرد.
 
بیایید به رویدادی که امپراتور اپل را به پست بازگرداند، جهش کنیم. در سال 1993، هیئت مدیره اپل جان اسکالی را به دلیل خط تولید ناموفق
اخراج کرد. بلافاصله، مایکل اسپیندلر مسئولیت را بر عهده گرفت، اما او همان اشتباهات قبلی خود را مرتکب شد. بنابراین، هیئت مدیره در
سال 1996 او را از سمت خود خلع کرد و گیل آملیو به عنوان مدیرعامل جدید انتخاب شد.
 
گیل آملیو تغییرات زیادی از جمله کاهش نیروی کار و کاهش هزینه ها ایجاد کرد. تحت نظارت او، سهام شرکت به روند نزولی ادامه داد. این اتفاق
ناگوار او را مجبور به خرید NeXT، دومین شرکت استیو جابز، به مبلغ 429 میلیون دلار کرد. این معامله تجاری استیو جابز را در فوریه 1997 به اپل بازگرداند.
 
پنج ماه پس از اتحاد مجدد او با شرکت، هیئت مدیره او را به عنوان مدیرعامل موقت انتخاب کرد و گیل آملیو یک هفته بعد استعفا داد. از این لحظه تا
زمان مرگش در اکتبر 2011، او یک تیم متحول کننده را رهبری کرد که میراث اپل را ساخت که به یکی از شگفتی های جهان تبدیل شده است.
دومین دوره او در این شرکت محصولات نوآورانه ای را به دنیا آورد: iMac، iMovie، iPod، iDVD، iTunes، MacBook Pro، iPhone و Apple Store. اگرچه
او رفته است، اما میراث او همچنان ادامه دارد.
 
تکامل لوگوی اپل
 
 
در سال 1981، در یک کنفرانس مطبوعاتی، روزنامه نگاری از استیو جابز پرسید که چرا نام اپل را انتخاب کرده است. او پاسخ داد: «من عاشق سیب
هستم و دوست دارم آنها را بخورم.» با این افشاگری از نماد تجاری معروف، جای تعجب نیست که او تمام انرژی و منابع خود را برای اطمینان از موفقیت
آن به کار برد.
 
لوگوی اپل در طول چهار دهه ای که وجود داشته، دو طرح مهم و تغییر رنگ جزئی داشته است. با من بمانید تا شما را از طریق تکامل لوگوی آن راهنمایی
کنم. رونالد وین اولین لوگو را در سال 1976 طراحی کرد.
 
رویدادی که اسحاق نیوتن را به کشف قانون گرانش سوق داد، الهام بخش او شد. به این ترتیب سیبی روی سرش می افتد. این لوگو دارای سیبی بود که
بالای سر اسحاق نیوتن آویزان بود و کتیبه ای روی آن نوشته شده بود: "نیوتن... ذهنی که برای همیشه در دریاهای فکری عجیب به تنهایی سفر می کند."
 
در همان سال، این شرکت لوگوی خود را تغییر داد. استیو جابز از آن راضی نبود. او فکر می کرد که نسخه نیوتن پیچیده، قدیمی است و نشان دهنده
فلسفه شرکت نیست. او چیزی ساده، مدرن و ترکیبی از نام و لوگو می خواست.
 
او دقیقاً نشانی را که می‌خواست بعد از خدمات Job Janoff، طراح لوگوی شرکتی از Regis McKenna، در سال 1977 به دست آورد. این نسخه 
از لوگو دارای رنگ های رنگین کمانی بود و شرکت از سال 1977 تا 1998 از آن استفاده می کرد.
 
نسخه های دیگر شفاف (1998)، تک رنگ (1998-2000)، آکوا (2001-2007)، و کروم (جاری) هستند.
 
عنصر طراحی لوگو اپل
می گویند معنا در مردم است. لوگوی اپل در رمز و راز زیرکانه است و تا زمانی که بنیانگذاران برای توضیح اهداف
پشت آن نیایند، هر توضیحی حدس و گمان باقی خواهد ماند.
 
اپل از طیف معروف رنگین کمان در لوگوی دوم، پذیرفته شده و مشهور خود استفاده کرد. یک مطالعه دقیق نشان
می‌دهد که این لوگو از نظم طبیعی رنگ‌های رنگین کمان مانند قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش پیروی
نمی‌کند. این تغییر معمول نشان دهنده دیدگاه شرکت برای متفاوت بودن است و این همان چیزی است که در صنعت نشان می دهد.
 
همانطور که قبلا ذکر شد، اپل اولین شرکتی بود که یک کامپیوتر نمایشگر رنگی به نام Apple II را به دنیا آورد. برخی
از مردم فکر می کنند که برای گرامیداشت این نقطه عطف در تاریخ شرکت، این شرکت از طیف رنگین کمان استفاده کرده است.
 
شکل لوگو یک شگفتی دیگر است. اگرچه این میوه سیب است، اما معنای آن عمیق است. برای توضیح، برخی آن 
را به باغ عدن مرتبط کرده اند، جایی که آدم و حوا لقمه ای از میوه ممنوعه - تشنگی برای دانش - خوردند. بنابراین،
استفاده از محصول اپل تجربه شما را بهبود می بخشد و شما را از جهل رها می کند.
 
همچنین، قسمت گاز گرفته شده از لوگو وجود دارد. در اینجا دو مکتب فکری وجود دارد. به گفته طراح، راب جانوف، 
باید آن را از گوجه فرنگی گیلاسی و سایر اشیاء مشابه متمایز کند.
 
اما، مدیر خلاق راب، آقای چیپ، نظر دیگری داشت. از نظر او، bite مخفف بایت است – یک اصطلاح کامپیوتری که به 
صنعت شرکت اشاره دارد. این بیانیه نیز مناسب است، اما نه موقعیت شرکت.
 
«یکی از اسرار عمیق برای من آرم ماست، نماد شهوت و دانش، گاز گرفته شده، همه با رنگ های رنگین کمان به ترتیب
اشتباه تلاقی شده است. شما نمی‌توانید رویای لوگوی مناسب‌تری داشته باشید: شهوت، دانش، امید و هرج و مرج.
 
نقل قول بالا نظر ژان لوئیس گاسی، مدیر سابق اپل بود.
 
محبوبیت لوگوی اپل
رمز و راز باعث کنجکاوی می شود. هر چه افراد کمتر در مورد یک شی اطلاعات داشته باشند، بیشتر میل به یافتن اطلاعات
بیشتری دارند. اپل از همان ابتدا از پازل برای جذب مشتریان وفادار استفاده کرده است. استیو جابز و هم بنیانگذارانش
در مورد لوگوی معروف خود چیزی نگفته اند و جای گمانه زنی ها را باقی می گذارد.
 
امروزه اپل قوی ترین برند دنیاست. تنها شرکتی در جهان که به ارزش بازار 1.2 تریلیون دلاری دست یافته است. اینتربرند،
یک شرکت مشاوره برند، فاش کرد. به لطف لوگوی قدرتمند، نوآوری و محرک بازاریابی آنها.
 
در سال 1984، کمپین Superbowl اپل، دنیا را در بر گرفت. بسیاری هنوز آن را موفق ترین کمپین Superbowl می دانند که
صنعت فناوری را مختل کرد و اپل را در ذهن مردم به عنوان یک غول فناوری قرار داد.
 
یکی دیگر از انگیزه های بازاریابی که محبوبیت برند آنها را تشدید کرد، "کمپین متفاوت بیندیشید" در سال 1997 بود. این کمپین
قلب های بسیاری را به دست آورد.
 
لوگوی سیب گاز گرفته همه جا هست. این مترادف با سبک، تجمل، ثروت، قابلیت اطمینان، نوآوری و قدرت شده است.
بسیار قابل تشخیص است که این شرکت را بدون نام خود، Apple Inc.
 
منبع: https://blog.logomyway.com/apple-logo/

 



:: بازدید از این مطلب : 1434
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 آذر 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرم

اگرچه هرمس بیشتر به خاطر روسری های زیبای خود شناخته می شود، اما هرمس کالاهای لوکس مختلفی تولید می کند. این شرکت فرانسوی در سال 1837 به عنوان یک کارگاه تسمه کار شروع به کار کرد. با گذشت زمان، به تدریج گسترش یافت و همه چیز را از اثاثیه منزل با کیفیت بالا گرفته تا لباس های طراحان ارائه کرد. در دوران مدرن، لوگوی هرمس پاریس به بسیاری از کالاهای باکیفیت ساخته شده از مواد طبیعی متصل شده است.

 

همانطور که شرکت رشد کرد، آنها متوجه شدند که باید یک طراحی برند یکپارچه ایجاد کنند تا مشتریان مدرن را جذب کنند. این مقاله را بخوانید تا دریابید که چگونه هرمس یک لوگو ایجاد کرد که توانست بسیاری از محصولات مختلف خود را در بر بگیرد.

آرمکده به عنوان شرکت طراحی لوگو در زمینه ریدیزاین لوگو نیز فعالیت می کند. شما می توانید برای آگاهی از قیمت بازسازی لوگو به وبسایت این شرکت مراجعه کنید.

 

لوگوی هرمس پاریس

عناصر طراحی لوگو هرمس پاریس

هرمس پاریس از اوایل دهه 1950 از همان لوگوی هرمس استفاده کرده است. این لوگو یک لوگوی نسبتاً دقیق است که شامل چندین عنصر طراحی است. در بالای لوگو تصویری از یک کالسکه سبک را می بینید که توسط یک اسب کشیده شده است و مردی که کلاه و دم پوشیده است در سمت راست ایستاده و به اسب نگاه می کند. کالسکه، اسب و انسان همه روی یک صف ایستاده اند. نام تجاری، "Hermes" در زیر خط دوتایی با حروف بزرگ و بزرگ قرار دارد. در زیر "Hermes"، لوگو با حروف کوچکتر و کوچکتر بدون سریف در زیر نشان می دهد "پاریس". جالب اینجاست که لوگو تنها با چسبیدن به دو رنگ از شلوغی بیش از حد جلوگیری می کند. تصویر و کلمات سایه نارنجی عمیقی هستند که با جعبه های تحویل نمادین هرمس مطابقت دارد. علاوه بر این، متن و تصویر لوگو بر روی پس‌زمینه سفید خودنمایی می‌کند.

 

تغییرات و تکامل

شکل

در اصل، هرمس هیچ نشانی نداشت زیرا مغازه کوچکی بود که به اشراف اروپایی خدمت می کرد. در سال 1919، دو تن از نوه‌های صاحب مغازه، یک فروشگاه خرده‌فروشی افتتاح کردند. آنها محصولات خود را با لوگویی که روی آن نوشته شده بود "Hermes Freres Selliery" با خط پیچشی تبلیغ می کردند. این شرکت لوگوی خود را تغییر نداد تا اینکه یکی دیگر از نوادگان هرمس در سال 1951 جانشین برادران هرمس شد. رهبر جدید هرمس شروع به تولید اقلام غیرچرمی بیشتری کرد و از لوگوی نمادین اسب و کالسکه هرمس استفاده کرد.

 

رنگ

بیشتر تاریخچه لوگوی هرمس پاریس فقط حاوی متن سیاه و ساده است. تصمیم برای تغییر به لوگوی نارنجی روشن نسبتاً انقلابی بود. با این حال، قطعا به آگاهی از برند 
کمک کرد. نظریه روانشناسی رنگ نشان می دهد که اکثر مردم نارنجی را رنگی شاد، گرم و دلپذیر می دانند. این رنگ لوگو به فروشندگان کمک می کند تا از خرید خود
احساس خوشحالی و اطمینان کنند.
 
فونت
برای چندین سال، لوگوهای هرمس از دستخط های عتیقه استفاده می کردند. به روز رسانی لوگوی هرمس در سال 1951 به یک تایپ فیس مدرن تر تغییر کرد. این یک 
نسخه کمی تغییر یافته از یک فونت ممفیس است که توسط رودولف ولف در سال 1929 ایجاد شد.
 
لوگوی قدیمی هرمس
منبع
تأثیرات / الهام
لوگوی هرمس مستقیماً از نقاشی آلفرد دو دروکس با عنوان "Le Duc Attele, Groom a L'Attente" الهام گرفته شده است. در انگلیسی، این عنوان به معنای «کالسکه
، داماد منتظر» است. این به این دلیل انتخاب شد که تصویر به منشأ هرمس به عنوان یک سازنده تسمه در دهه 1800 اشاره دارد. علاوه بر این، تصویر شامل ترکیبی
از یک اسب و یک داماد با لباس ظریف است، بنابراین به گسترش هرمس برای ایجاد لباس‌های ظریف و لوازم جانبی چرمی علاوه بر وسایل سوارکاری اشاره دارد.
 
چیزهای بی اهمیت
رنگ نارنجی مرتبط با تاریخچه لوگوی هرمس پاریس یک حادثه خوشحال کننده است. در طول جنگ جهانی دوم، تامین‌کننده مقوای شرکت از رنگ‌های کرم و طلایی
معمولی خود به پایان رسید، بنابراین هرمس مجبور شد از مقوای نارنجی روشن برای ساخت تمام جعبه‌های تحویل خود استفاده کند. این به سرعت به رنگ امضای
هرمس تبدیل شد زیرا نارنجی بسیار روشن، شاد و قابل توجه بود. علاوه بر این، اغلب می‌توانید با نگاه کردن به لوگو، تقلبی‌های هرمس را شناسایی کنید. تنها "E"
دوم در طراحی لوگوی هرمس پاریس برجسته است، اما بسیاری از جعل‌کنندگان این اشتباه را انجام می‌دهند که کلمه را در جای نامناسبی تلفظ می‌کنند.
 
نتیجه
هرمس به دلیل تعهد خود به تولید با کیفیت و مواد طبیعی، توانسته است بسیار طولانی‌تر از سایر برندهای لوکس خوب زنده بماند. اگرچه لوگوی هرمس پاریس به اندازه
خود شرکت قدیمی نیست، اما حسی از سنت و ظرافت ایجاد می کند که شهرت انتخابی شرکت را ارتقا می دهد. این لوگو می‌تواند به تنوع محصولات ارائه شده توسط
هرمس اشاره کند و در عین حال یک تصویر واحد از برند ایجاد کند.
پشت هر برند بزرگی داستانی است که آگاهانه و ناخودآگاه برای مشتریانش تعریف می شود. برندهایی که این کار را به بهترین نحو انجام می دهند، بر صنایع خود تسلط
یافته و میلیاردها دلار درآمد ایجاد کرده اند. این شرکت‌ها نام خود را به قدری معروف کرده‌اند که احتمالاً بدون فکر کردن، آنها را می‌شناسید. با بسط، لوگوی این برندهای
برتر مترادف با ثروت، قدرت و کلاس بزرگ شده است.
 
چیزی که ممکن است ندانید پیشینه شکل گیری این برندها است؟
 
ما معنای شش برند و لوگوی آنها را از فهرست ارزشمندترین برندهای فورب بررسی خواهیم کرد.
 
هر یک از این برندها از نظر مشتریان ارزش درک شده بسیار بالایی دارند، بنابراین تحلیل آنها را معنادارتر می کند. با استفاده از داستان‌های آن‌ها، بهتر می‌توانید درس‌های 
آن‌ها را در شرکت خود اعمال کنید.
هرمس
تاریخچه برند هرمس
 
هرمس در سال 1837 به عنوان یک تولید کننده کالاهای لوکس فرانسوی تاسیس شد. خط تولید اولیه آنها مهار اسب و لگام برای کالسکه های طبقات بالا بود. در طول عمر 
این شرکت، با تغییر تقاضاهای بازار و سلیقه مصرف کنندگان، فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشت. امروزه هرمس پانزدهمین برند ارزشمند فوربس با ارزشی معادل 15.3
میلیارد دلار است. تصویر برند فعلی آن تا پس از جنگ جهانی دوم در دهه 1950 ظاهر نشد.
 
نشان لوگوی هرمس
 
لوگوی هرمس
معنای پشت لوگوی هرمس
 
لوگوی هرمس پس از جنگ جهانی دوم ساخته شد. این یک اشاره مستقیم به ریشه های شرکت به عنوان تولید کننده لوازم جانبی کالسکه برای اشراف است. به عنوان
یک نام تجاری کالاهای لوکس، نمادگرایی کاملاً مستقیم است زیرا می خواهد مصرف کننده محصولات طبیعی خود را با کلاس بالا، ثروت، پیچیدگی و توجه به جزئیات
مرتبط کند. دلیل نارنجی پررنگ ممکن است در این عصر و عصر یک تصمیم طراحی هدفمند به نظر برسد. آنقدر جسورانه است که باید برای متمایز شدن از رقابت انتخاب
می شد. در عوض، تصمیم طراحی به دلیل کمبودهای پس از جنگ جهانی دوم که رنگ اصلی آنها را غیرممکن می کرد، بر شرکت تحمیل شد.
 

منبع: https://logorealm.com/hermes-paris-logo/



:: بازدید از این مطلب : 3311
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 7 آذر 1400 | نظرات ()